loading...
سالاد مطالب|ترفند ,آموزش,نرم افزار,کامپیوتر ,شبکه
آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 593 جمعه 22 آذر 1392 نظرات (2)


جنگل آبادان


يه آبوداني واسه رفيقش تعريف ميکرد که
حميــــد !!
چيه؟
گفت: رفته بودم جنگل , چه طبيعت بکري !! ايقد جات خالي بوود ايقد جات خالي بود!! واساده بودم محو اين طبيعت شده بودم ! اينقد قشنگ بود آواز پرندگان ! کاش مو اين دوربينمو برده بودم با خودم برات فيلم برداري ميکردم ! همينطور که مو محو اين طبيعت بودم گرگا حمله کردن !!
حميد : خو چي شد؟!!!!!!
گفت : خو هيچي ما بدو گرگا بدو ! مو بدو گرگا بدو !! ب...عد ر...سيديم به يه دشت ! دشت پر از گل شقايق ! ايقد قشنگ بود , تا چشم کار ميکرد فقط گل سرخ ! اصلا يه فضاي رمانتيکي شده بود !
حميد : پَ گرگا چي شدن ؟!
گفت : ها وولک گرگا دنبالم ! مو بدو گرگا بدو !! رسيديم به يه کوه ! پسر از قدرت خدا آب از دل کوه در ميومد ميخورد زمين پووووودر مي شد !! نور خورشيدم افتاده بود داخلش يه رنگين کمون خشکلي درست شده بود جات خالي کاش مو اين دوربينمو با خودم برده بودم واست فيلم ميگرفتم !
حميد : گرگا چي شدن وولک؟!!
گفت: هااا خو گرگا دنبالمون مو بدو گرگا بدو مو بدو گرگا بدوو ! رسيديم به يه دريا ! پسر دريا نگو استخر ! يه موج داخل اين دريا نبود ! ايقد قشنگ بووود !!
حميد :خو گرگااا چي شدن؟!
گفت : خو زهر مار !!! گرگا ول کردن تو ول نميکني؟!!!!!



منبع : 4جوک
درباره ما
با سلام خدمت کاربران و مهمانان سالاد مطالب سایت ما به عنوان سایتی مرجع همواره میکوشد تا بهترین و پرکاربرد ترین مطالب را به طور اختصاصی یا از طریق دگر سایت های مرجع جمع آوری نموده و در اختیار شما کاربران گرامی قرار دهد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 787
  • کل نظرات : 310
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 854
  • آی پی امروز : 389
  • آی پی دیروز : 101
  • بازدید امروز : 2,543
  • باردید دیروز : 180
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,723
  • بازدید ماه : 3,509
  • بازدید سال : 29,185
  • بازدید کلی : 4,679,168