loading...
سالاد مطالب|ترفند ,آموزش,نرم افزار,کامپیوتر ,شبکه
آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 495 یکشنبه 29 دی 1392 نظرات (1)

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم میخواستم بگم ماشین پنچره میگفتم چمپره! تازه به ریش پروفسوری میگفتم ریش فسفری!! اصلا ی وضعی...! امیدی به من هست آیا؟؟؟؟

*

*

*

اعتراف میکنم چوچولو که بودم فکر میکردم جوجه رنگی از توی تخم مرغ رنگی در میاد. برا همین روز عید تخم مرغا رو یواشکی برداشتم و رفتم توی اتاقم. از اونجایی که دلم میخواست جوجه داشته باشم یه پتو انداختم روی تخم مرغا و مثل خانم مرغه نشستم روش. بقیه اش رو خودتون میدونید دیگه. کلاَ روز عیدی گند زدم رفت. خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

*

*

*

اعترف میکنم طفل معصوم که بودم وقتی فوتبال نشون میداد گوشه تلویزیون که مبنوشت زنده ، فکر میکردم منظورش اینه که تو این بازی کسی نمیمیره یا زخمی نمیشه همه حالشون خوبه :| خو بچه بودم دیگه ، خنگولم خوتی :|

 

Admin بازدید : 881 یکشنبه 29 دی 1392 نظرات (0)

 

- ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺴﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺭﯾﺨﺘﺖ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ. ﺑﺎﯼ


ـ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ. ﺑﺎﯼ


- ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ؟ ﻧﺒﺎﯾﺪﻡ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎ ﭘﺮﺗﻪ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ. ﺑﺎﯼ


ـ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻋﻮﺿﯽ ﺣﺮﻑ ﺩﻫﻨﺖ ﻭ ﺑﻔﻬﻢ ﺍﺻﻶ ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ. ﺑﺎﯼ


- ﻭﺍﻗﻌﺂ ﮐﻪ ... ﺍﻧﻘﺪ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺮﻭ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﯾﻪ ﺭﯾﮕﯽ ﺑﻪ ﮐﻔﺸﺖ ﻫﺴﺖ. ﺑﺎﯼ


ـ ﻓﻌﻶ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﯾﮕﺎﺗﻮ ﮐﻔﺶ ﺗﻮﺋﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯽ. ﺑﺎﯼ


- ﻣﻦ؟ ﻣﻦ؟ ﺗﻮ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺑﺮﻡ. ﺑﺎﯼ


ـ ﺧﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ. ﺑﺎﯼ


- ﺧﺐ ﻣﻦ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ


ـ ﻫﺮﭼﯽ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﮕﯽ ...


- ﻋــــــــــﺸﻘـــــــــــــــــــــﻢ؟ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ﺩﯾﮕﻪ


ـ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﺸﻪ ﻫﺎ !!!


- ﻣﺜﻶ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟


ـ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺰﻧﻢ


- ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺲ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﻨﯽ ... ﭼﯿﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺗﺮﻩ؟ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﻩ؟


ـ ﮐﻶ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺒﯿﻨﻤﺖ ﺩﻭﺭﻭ ﺑﺮﻡ. ﺑﺎﯼ


ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ...
.
.
ﺑﺎﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ.. ﺑﺎﯼ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎﯼ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺱ ﻣﯿﺪﻥ .. ﻭﺍﻻ (((((((((((:

 

منبع:4جوک

Admin بازدید : 476 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)

سلام به همگی تو این پست حدود 10 تا جوک جدید گزاشتم که پیشنهاد میکنم بخونیدشون و نظرتون رو حتما حتما بهم بگید:

 

یکی از بدترین ضد حالای جانسوز وغافلگیر کننده اینه که وسط اس بازیای شبونه شارژ باطری موبایلت تموم شه :|
بدترش اونجاس که پریز برقم کنار تختت نباشه :|
بدتر از بدترش اونجاس که نتونی شارژرتو پیدا کنی :|
بدتر از بدتره بدترش که روو مخم هس اونجاس که موبایلت هی تذکر بده (رینگ باطری خالی )( رینگ باطری خالی) بعدم کلن خاموش :|
بدتر از بدتره بدتره بدترش اونجاس که با کلی زحمت بااستفاده از تکنیکای کریس انجل شارژرتو پیدا کنی وبااین اس مواجه شی((خوابت برد ؟اوکی شب خوش)) :|:|:| اصن قلب عادم به درد میاد ...:(
عصاب میمونه واسه عادم ؟؟؟!!!

*

*

*

ادم بهتره تو فاضلاب باشه
تا با هر کی تو فاز لاو باشه

*

*

*
به بعضیام باید گفت:
اگه حس میکنی خیلی بارته واست" گاری " بگیریم.....!!!@

*

*

*

عاغا این چه وضشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دانشمندا دارن دقیقاً چیکار می کنن پس؟؟؟؟؟؟؟؟
من میخوام نفس بکشم نمیشه!!!
چرا یه دستگاهی اختراع نمی کنن که گیگیلیای تو دماغ آدم به محض اینکه تولید میشه تخلیه شه!!!!!! ^_^

 

Admin بازدید : 392 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

مامان مخاطب خاص ما چن شب پیش رفته مهمونی،یه جعبه شکلاتم با خودش برده،موقع برگشتن تو آسانسور فهمیده شکلاتارو هم با خودش برداشته اورده!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی در این حد!!!!!!!!!تازه روان شناسم هست!!!!!!!!!!!!

*

*

*

لازم دونستم ذکر کنم
دوست عزیز با زدن دکمه اینتر و اسپیس به طور مکرر و مرگ بار به خدا ویندوز سریع تر بالا نمیاد فقط دهن کیبور صاف میشه
دیدم که میگماااا

*

*

*

اﯾﻨﻘﺪﺭ ﺭﻓﺘﯿﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻑ ﻋﮑﺲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﺪ ﺑﺮﻑﺍﻡ ﻓﯿﻠﺘﺮ ﮐﺮﺩﻥ :|ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺯﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ! ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﻣﯿشه! ﻗﺮﻣﺰ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﻑ ﻧﻤﯿﺎﺩ :|

 

Admin بازدید : 429 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی، می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

منبع:4جوک

Admin بازدید : 711 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (0)

در مدرسه ای در یکی از روستاها، از شاگردان خواسته بودیم که از پدرشان رضایت نامه ای بگيرند و بیاورند از دویست نفر شاگرد، فقط یکی بود که پدرش از او راضی نبود دیگر شاگردان رضایت پدر و مادر خود را فراهم کرده بودند! اما در این میان جمله های خوشمزه و بی معنا نیز وجود داشت که چند تا از آنها را در زیر برایتان می نگارم:

1-« حضور مبارک مدیر آقای دبستان(!)محترما معروض میدارم! که … و جعفر از حیث اخلاق ظاهر و باطنی؟ رضایت بخشاست!».

2- «ضمن عرض سلام اینجانب از رفتار و گفتار حسین رضایت کامیل! دارم.»

3- «حضور آقای مدیر! دام شوکته!! بعد از ابلاغ سلام؛ دیگر عباس در خانه بد نیست ولی دست چپ می نگارد!»

4- «آقای مدیر، ما از اخلاق این؟ راضی هستیم. اگر هرف! بگوئیم گوش میدهد، نماز می خواند، کار میکند.»

5- «بخدمت آقای مدیر پس از سلام ما از اخلاق و رفتار غدیر راضی هستیم، در خانه نسبت به برادر بزرگ خود احترام میکند، کارهایش را که تمام کرد بدروس خود متعالعه! میکند و در کوچه به بزرگان احترام می کند و همه اهل کوچه از او راضی

6-«محترما معروز! میدارم خیلی منون! شدم،هیچ رنجه نشدم- رزاید! دارم.»

 

7-«به خدمت ذیشرافت مدیر دبستان: بنده از اخلاق و رفتار محمد رضا راضی هستم. اجرکم عندالله.»8- « پس از تقدیم عرض سلام اکبر در خانه از او راضی هستم و هیچ شوخی نمی کند!!.»

9- «احمد بچه خوب، بخانه میرسد پدر و مادر سلام میگوید و از مدرسه که از صبحها می آئی! پدر و مادر خداحافظی می کنی! خلاصه احمد بچه با آدبی! است.»

10- «از محمود راضی هستند، دروغ نگوید، ببزرگان اهترام! نماید. اسم پدرش:حاجی یوسف.»

11- «حضور محترم آقای دانش آموز رسیده شرف افتتاح پذیرد! و اینجانب … از طرف بنده زاده کمال رضامندی و خشنودی داریم! عمرکم طویل،عدوکم ذلیل!»

12- «آقای معلم محسن:امیدوار که وجود نازنین صحت و سلامت بوده باشد و … کبلائی قاسم!»

13- «آقای آموزگار چهارم: غلامعلی شاگرد معدب! و از خود مواظبت می نماید. زیاده رحمت است!»

14- «پس از سلام معروض بر اینکه در خانه با برادر و خواهر کوچکتر خود با مهربانی رفتار می کند.»

15- «آقای معلم: این شاگرد در خانه با پدر و مادر خشرفتاری! میکند و همه از او راضی هستند و انشالله در آتیه شاگرد خوب و باعدب! می شود،انشالله.»

16- «اینجانب از درس و رفتار خانگی سعید رزایت! دارم.امضاء: پدر اینجانب!!»

17-« چون محترما خواسته بود که از احوالات اینجانب بنده زاده با خبر باشید. الحمدالله خوب است!!.»

 

منبع:4جوک

Admin بازدید : 453 یکشنبه 08 دی 1392 نظرات (0)
بوووووووووووووووووووووق  -
 مستقيم  -
کجا حاج خانوم ؟
مستقيم ميدون ولی عصر
بيا بالا

يه خانوم چادری با پسرش سوار ميشن ميشينن عقب
 يه خانوم هم ميشينه پهلوشون
 ... دوتا آقا هم رو صندلی جلو

 

مامان من بستنی ميخوام
پسرم من که ۱ ساعت پيش برات بستنی خريدم
نه خيرم ! من بسسستنی میخوام
عزيزم بهونه نگير الان ميريم خونه
مامان اگه برام بستنی نخری رفتيم خونه به بابا ميگم ديشب چی کار کردی
پسرم بزار پياده شديم برات بستنی ميخرم
نه من الان بستنی ميخوام
آخه الان که نميشه يه کمی صبر کن
من الان الان میخوام ! ااااار اااااااار
حالا که اينجور شد اصلا نميخرم
باشه منم به بابا ميگم ديشب.....

 

Admin بازدید : 485 شنبه 07 دی 1392 نظرات (1)

باززززهم افتخاری دیگر در عرصه های علمی!!!!

 

 

 

با تلاش دانشجویان و مهندسین آینده جامعه ما ، در خوابگاه دانشجویی به خودکفایی در مونتاژ و تولید انبوه کولر رسیدیم!
این خبر را به همه جامعه دانشجویی تبریک میگیم :دی

هر گونه ایده برداری و استفاده از این طرح گرانبها ممنوع میباشد
و کلیه حقوق برای سازندگان محفوظ میباشد .

Admin بازدید : 468 شنبه 07 دی 1392 نظرات (0)

ميگن يه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه آخه؟ ما يک مشت ايرونی داريم توی بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفيد، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی ميخوان! هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايی نميرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... يکی از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبری نشد!

آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی ديدم بعضيهاشون کاسبی هم ميکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقيه ميفروشن .
خدا ميگه: ای جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، فرزندان من هستند وبهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اينها هم که گفتی، خيلی بد نسيت! برو يک زنگی به شيطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی يعنی چی!!!

 


بهشت و جهنم


جبرئيل ميره زنگ ميزنه به جناب شيطان... دو سه بار ميره روی پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب ميده: جهنم، بفرماييد؟
جبرئيل ميگه: آقا سرت خيلی شلوغه انگار؟
شيطان آهی ميکشه و ميگه: نگو که دلم خونه... اين ايرونيها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو ميکنم اين طرف، اون طرف يه آتيشی به پا ميکنن! تا دو ماه پيش که اينجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتيش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت ميگم نکن!!!

جبرئيل جان، من برم .... اينها دارن آتيش جهنم رو خاموش ميکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!

 

 

منبع:4جوک

 

Admin بازدید : 420 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)

  چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خوندن به تفریح رفته بودن و هیچ آمادگی برای امتحان نداشتن.
روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای رو سوار کردن . به این صورت که سر و صورتشون رو کثیف کردن و مقداری هم لباساشون رو پاره کردن و تو ظاهرشون تغیراتی رو به وجود آوردن .
بعد به دانشگاه پیش استاد رفتند. ماجرا را این طور برا استاد گفتن... که دیشب به یه مراسم عروسی در خارج از شهر رفته بودیم. و در راه برگشت از شانس بد ما یکی از لاستیک های ماشین پنچر شد وبا هزار زحمت وهل دادن ماشین رو به حایی رسوندیم و این طور بود که به امادگی لازم برای روز امتحان نرسیدیم در نهایت قرار میشه که استاد سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر برگزار کند.
اون ها هم خوشحال از این موفقیت سه روز تمام درس می خونن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن . استاد عنوان میکنه به خاطر خاص و خارج از نوبت بودن امتحان باید هرکدوم تو یه کلاس بشینند و امتحان بدن. انها هم به دلیل امادگی کامل موافقت میکنن...
امتحان حاوی دو سوال بود......

 

 

 

حتما بقیشو بخونید خیلی باحاله....

Admin بازدید : 432 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)
یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :
تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !
اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !
شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !
سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند 
.
.
.
.
.
.
آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،
یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:
نمیفروشم....!!!
فقط برای خنده
Admin بازدید : 429 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)

پــسر : عزیزم ، ما الان دوساله باهمیم !

دختر : خب ؟

پــسر : چقدر به من اطمینان داری ؟

دختر : خیـــــــــــــ ــــــــلی !

پسر : یعنی اگه بخوام بغلم میکنی ؟

دختر : معلومه ، بیا

پــسر : بوس بخوام چی ؟

دختر : بله ، بله بیا

پــسر : اگه بگم بیا دل بدیم قلوه بگیریم چی ؟

دخــتر : آره بابا بیا

پــسر : اصلا بخوام لخت شی برام سالسا برقصی، چی ؟

دختر : صد در صد ! بیا- بیا

پــسر : قربونت بشم...من ! موبایلتو میدی ببینم؟؟

دختـر : نه دیگه ! پررو نشو !!!

Admin بازدید : 453 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)

.یه شب یه جا مهمون بودیم
شب خوابیدنی حال نداشتم برم دسشویی ...
یه بچه کنارم خوابیده بود ...
برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم ....
اومدم برشگردونم سر جاش دیدم تو جای من ریده

*

*

*

يه سري از پسرا هستن
يه جوري يقشونو باز ميزارن
انگار ميخوان به بچه شير بدن :l :))


*

*

*

به يه بنده خدايی ميگن جملهءِ دلم هواتو كرده رو به انگليسی بگو! ميگه:my heart Fucked your air

 


Admin بازدید : 369 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)
راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت .
دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و.....

 

 

 

 

Admin بازدید : 539 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (0)

از خونــــــــه زنــــــــگ زدم فــــــست فــــــود غــــــذا بیــــــارن طــــــرف میـــــگه بفــــــرستم واستـــــــون؟؟؟ میــــــگم پــــــــ نه پــــــــ آپــــــلود کن لینکش رو بــــــــده دانــــــــلود میــــــــکنم

*

*

*

رفتم آرایشگاه نشتم رو صندلی ؛آقاهه میگه کوتاه کنم؟؟؟؟؟ گفتم نه اگه میشه یه خورده بلندش کن
دیدم از زیر چش داره چپ چپ نیگا میکنه.گفتم چیه دیوونه ندیدی؟؟؟؟؟گفت:چرا دیدم ولی دیوونه عوضی کصافط اشغال کوفت ظهر مار .........ندیدم منم گفتم مگه شما تو خونتون اینه ندارین؟؟؟هیچی دیگه.....چنان لگدی به پشتم زد که با زاویه °۴۳بصورت اریب از در مغازه خارج شدم
.
.
.
.قدیما اینجوری نبود که ملت جنبه شوخی داشتن

*

*

*

ماهیمون تو اکواریوم دو روزه تکون نمیخوره، بابام میگه: یعنی مرده؟
میگم: پ ن پ داره تمارض میکنه داور پنالتی بگیره.

 

Admin بازدید : 494 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (0)

طنز دختربچه

 

من مشغول تماشای سریال ، دخترم بدو بدو اومد و پرسید .
دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟
من : زنم دیگه پس چی ام ؟
دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟
من : نه مامانی بابا مرد .
دخترم : راست میگی مامان ؟
من : اره چطور مگه ؟
دخترم : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟
من : خاله بتی ، خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ
دخترم : دایی سعید هم زنه ؟
من : نه اون مرده !
دخترم : از کجا فهمیدی زنی ؟
من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام .
دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات
من : از اینکه خوشگلم ،
دخترم : یعنی هر کی خوشگل بود زنه‌ ؟
من : اره دخترم
دخترم : بابا از کجا فهمید مرده
من : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و زیاد خوشگل نیست مرده !
دخترم : یعنی زنا خوشگل مردا زشتن ؟
من : اره تقریبا .
دخترم : ولی بابایی که از تو خوشگلتره
من : اولا تو نه شما بعدشم باباییت کجاش از من خوشگلتره ؟
دخترم : چشاش
من : یعنی من زشتم مامان ؟
دخترم : آره
من : مرسی
دخترم : ولی دایی سعید هم از خاله بتی خوشگلتره !!
من : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست
دخترم : چی اون حرفه که الان گفتی چی بود
من : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه
دخترم : مامان من مردم
من : نه تو زنی
دخترم : یعنی منم زشتم
من : نه مامان کی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان کودکی
دخترم : یعنی من زن نیستم ؟
من : چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی
دخترم : یعنی چی ؟
من : ببین مامان همه ی ادما شناسنامه دارن که توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه .
دخترم : یعنی منم مامانم ؟
من : اره دیگه تو هم مامان عروسکهاتی
دخترم : نه ، مامان واقعی ام ؟
من : خوب تو هم یه مامان واقعی کوچولو برای عروسکهات هستی دیگه
دخترم : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام ؟
من : تو کودکی
دخترم : کی زن میشم ؟
من : بزرگ شدی
دخترم : مامان من نفهمیدم کیا زنن ؟
من : ببین یه جور دیگه میگم . کی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی
دخترم : بابا
من : بابات کی بتو شیر داد ؟ !!!!!!!!!!
دخترم : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه
من : نه الان رو نمی گم ، کوچولو بودی ؟
دخترم : نمی دونم
من : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه
دخترم : کی؟
من : ای بابا ولش کن ، بین مامان ، زنها سینه دارن که باهاش به بچه ها شیر میدن ، ولی مردا ندارن
دخترم : خب بابا هم سینه داره
من : اره داره ولی باهاش شیر نمی ده !! فهمیدی
دخترم : خوب منم سینه دارم ولی شیر نمی دم پس مردم .
من : ای بابا ببین مامان جون خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی .
دخترم : الان می خوام بفهمم .
من : خوب هر کی روسری سرش کنه زنه هر کی نکنه مرده
دخترم : یعنی تو الان مردی میریم پارک زن میشی
من : نه ببین ، من چیه تو میشم ؟
دخترم : مامانم
من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن
دخترم : اهان فهمیدم .
من : خدا خیرت بده که فهمیدی ، برو با عروسکهات بازی کن
نیم ساعت بعد
دخترم : مامان یه سوال بپرسم
من : بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها
دخترم : در مورد ماهی قرمزه است .
من : خوب بپرس
دخترم : مامان ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟
من: …….

 

منبع :4جوک

Admin بازدید : 567 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

رفتیم مراسم عزاداری مامان بابام هول شدن طبق معمول سوتی دادن.سه تایی وایسادیم جلوخانواده عزادار بابا گفت دفعه آخرتون باشه مامان باآرنج زد به باباگفت ببخشید شب آخرتون باشه و منم هر هر خندیدم و دوتاشون چپ چپ نگاه کردن. هیچی دیگه کم مونده بود پرتمون کنن بیرون........!!!!خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ولی خندیدیما

*

*

*

یه گودزیلای 4 ساله داریم حرف زدن عادیش به زور هزار مدل ادا اصوله اونوقت بابای من صداش کرده میگه میلاد عمو 3 بار بگو (چیپس چسب سس) دیگه خودتون تصور کنید چی شد تو اون جمع تازه مهمون خارجکی هم داشتیم بلههههههه!!!!!!!!!!!

*

*

*

به گودزیلامون میگم: ازاین بعد باید حجابت رعایت کنی اگه یه تارموتم بیرون باشه ازهمون یکی تو آتیش جهنم آویزونت میکنن!
میگه: یه تار مو که دردش خیلیه پس بذار همش بیرون باشه!

 

Admin بازدید : 598 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)

به خواهرم که 7 سالشه داشتم علوم درس میدادم
ازش میپرسم تو تابستون که رفتیم دریا چرا نمیتونسی آب دریا رو بخوری؟
میگه چون اصراف میشه
من:|
مادرم تو آشپزخونه:))
خواهرم:دی

*

*

*

خواهرم اومده میگه حس میکنم دماغم کوچیک تر شده داداش گودزیلام بش گفت فین کردی؟؟

*

*

*

پسر داییم اس داده:
(خوشحال نشو هیچ کس به تو اس نمیده)
تازه فهمیدم راست میگه...

 

بقیه در ادامه مطلب......

Admin بازدید : 461 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)
شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم
 *
*
*
توپ فوتبالم نشدیم ۲۲ نفر بخاطرمون خودکشی کنن
*
*
*
گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده
*
*
*
کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن
 *
*
*
کزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم
*
*
*
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه
 *
*
*
نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه
 *
*
*
ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه
*
*
*
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه
 
*
*
*
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی
 
*
*
*
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن
 
*
*
*
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن
 
*
*
*
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن……!!!!!
 
*
*
*
به استاد میگم استاد شما که ۹ دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههههههههه ، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم ، استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم
 
*
*
*
کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن…..
 
Admin بازدید : 432 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)

کاریکاتور دختر


1.مدل جنتلمن( از نوع woman): (مدل خودم ^-^) خدا رو شکر بین این همه مدلای عجیب و غریب یه عده از دخترا (که واقعا معدودن) هم هستن که علاوه بر اینکه مد روز وتحصیل کرده هستن!! خودشونو گم نکردن و فارق ازسرگرمیهای الکی تو زندگی دنبال پیشرفتن.!!

2.مدل نازنازی: این مدل کارو زندگیشون با دوستا بیرون رفتن و تلفن و چته و تا 50 سالگی تو اتاقشون عروسک نگه میدارن فعالیتهاشونم شامل خریدن هر چیز مد روزو به باد دادن پولای باباجون هست.

3.مدل اجتماعی: این عده بیشتر شامل دخترای فمینیستیه که عاشق شرکت تو فعالیتهای اجتماعین ولی وسط همون کارها هم تا یکم کار جدی بشه دادشون در میاد که بابا ما خانومیم این قدر کار سخت بهمون ندین!

4.مدل مرد ذلیل: این مدل که در حال انقراضن عاشق شوهر کردن و بشور بسابن (به علت کمیاب بودن این مدل نتونستم اطلاعات بیشتری در موردشون پیداکنم).

5.مدل مامانم اینا: این مدل دخترای محبوب مادراشونن و همه کاراشونو با نظر مادرشون انجام میدن خیلیاشونو میشه تو گروه خرخونا که تو پایین توضیح دادم هم پیدا کرد.

6.مدل ضد پسر: این نوع مدل همه فکر و ذکرشون اینه که یه پسرو ضایع کنن و تا یک سال این اتفاق خجسته رو واسه دوست و آشنا تعریف کنن

7.مدل خرخون: این مدل تو زندگی فقط یه کار بلدن اونم درس خوندنه تو بحرشونم که بری میبینی از دیپلم خیاطی بگیر تا گواهینامه زیر دریایی رو گرفتن .ولی پای عمل که برسن هیچی بلد نیسن

8.مدل روشنفکر: این مدل خودشونو عقل کل میدونن و عشق شرکت تو کلاسهای مختلفن از یوگا بگیر تامدیتیشن و ...

9.مدل سرگردون: خانومای عزیزی که این مطلبو خوندین و جزو هیچکدوم نبودین، شما شامل ترکیب هچل هفتی از مدلای بالا هستین که به مدل سرگردون معروفه!

منبع :4جوک

درباره ما
با سلام خدمت کاربران و مهمانان سالاد مطالب سایت ما به عنوان سایتی مرجع همواره میکوشد تا بهترین و پرکاربرد ترین مطالب را به طور اختصاصی یا از طریق دگر سایت های مرجع جمع آوری نموده و در اختیار شما کاربران گرامی قرار دهد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 787
  • کل نظرات : 310
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 854
  • آی پی امروز : 393
  • آی پی دیروز : 101
  • بازدید امروز : 2,618
  • باردید دیروز : 180
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,798
  • بازدید ماه : 3,584
  • بازدید سال : 29,260
  • بازدید کلی : 4,679,243